ریشههای آیین بودا
برای درک اینکه چگونه اعمال و اعتقادهای مطرح شده در فصل پیش به وجود آمدند، ما باید در وهله ی نخست از پیشرفت تاریخی آیین بودایی آگاهی پیدا کنیم. آیین بودایی، مانند دینهای دیگر، در یک مکان و زمان خاص آغاز شد
نویسنده: بردلی هوکینز
ترجمه ی: محمدرضا بدیعی
ترجمه ی: محمدرضا بدیعی
آیین هندی در زمان بودا
برای درک اینکه چگونه اعمال و اعتقادهای مطرح شده در فصل پیش به وجود آمدند، ما باید در وهله ی نخست از پیشرفت تاریخی آیین بودایی آگاهی پیدا کنیم. آیین بودایی، مانند دینهای دیگر، در یک مکان و زمان خاص آغاز شد، و ریشه هایش در شکلها و اندیشه هایی قرار دارند که بخشی از محیطی بودند که آیین مزبور در آن نضج گرفت. از این رو، لازم است که تکامل دین در هند مورد بررسی قرار گیرد. هند کشوری است بسیار وسیع که از مابقی قاره ی آسیا به وسیله ی کوه های سربرافراشته و اقیانوسها مجزا شده است، وجود این ویژگی ها بر آب و هوایش تأثیر گذاشته اند. هند همان سرزمینی است که با نام اقلیم باد موسمی با سه فصل متمایز، فصل گرما، فصل سرد، و فصل بارانی، مشهور گشته است. در طی فصل بارانی که تقریباً از ماه مه تا اکتبر به درازا می کشد، بارش سنگین باران، سفر کردن در نواحی روستایی را سخت محدود می کند.افزون بر این، هند به وسیله ی رشته کوهها و رودهایی که آن را به مناطق متمایز قسمت می کند، شبکه بندی شده است. مهمترین این مناطق در زمان بودا دره ی رود گنگ بود که از غرب به سوی شرق در سرتاسر بخش اعظم شمال هند ممتد است. در اینجا بود که دینهای بزرگ هند برای نخستین بار پدید آمدند و شکوفا گردیدند، اما مدتها بعد بود که این ادیان در جنوب هند شایع شدند. در زمان حیات بودا، تقریباً، در حدود 500 قبل از میلاد، این منطقه دستخوش یک دوران گسترش دینی حاد بود. (1) از میان این جریانهای عقلانی متنوع سه مکتب فکری بر گسترش آیین بودایی تأثیر گذاشتند: دین ودایی (2)، جنبش سرامانیک (3)، آیین جین (4).
آیین برهمنی
نخستین دین هندی توأم با مناسک قربانی کردن
نخستین و کهنترین این جنبشها، دین ودایی باستان بود. وداها کتابهای مقدس آریان ها بودند، بیشتر محققان عقیده دارند که آریان ها از جلگه های جنوبی روسیه تقریباً میان سالهای 2000 و 1500 قبل از میلاد به هند آمده اند. آریان های اولیه به زبانی صحبت می کردند که نیای دوردست زبان انگلیسی امروزی است، زبانی که به مرور زمان در هند به صورت زبان سنسکریت، زبان مقدس هندوئیسم، تحول پیدا کرد. آریان ها که طایفه هایی نیمه چادرنشین و گله دار بودند، کشاورزان بومی را که پیش از ورودشان در سرزمین هند می زیستند، به زیر سلطه ی خود درآوردند. جامعه ی آریان به سه گروه عمده تقسیم شده بود: روحانیان، جنگجویان، و مردم معمولی. تقسیم بندی اجتماعی با عنوان نظام کاست (5) شهرت داشت. هر گروه عهده دار وظیفه ای ویژه برای انجام دادن در جامعه بود و، در دوره های بعدی، موقعی که نظام استحکام بیشتری یافت، نمی توانست با افراد وابسته به دیگر گروه ها ازدواج کند یا حتی غذا بخورد. این امر بویژه در مورد غیر آریان های شکست خورده مصداق داشت. این مردم غیرآریان، چهارمین کاست را تشکیل دادند. دین تخصص خاص طبقه ی روحانی، برهمن ها، بود که به عنوان عالی ترین کاست ها تلقی می شدند. کهنترین سند مذهبی، ریگ ودا (6)، که از آریان ها به دست ما رسیده است، معلوم می دارد که مذهب آنان حالتی ایستا نداشته است، بلکه این دین از ماهیتی پویا برخوردار بوده که همراه با زمان تغییر می یافته و تکامل پیدا می کرده است.در آغاز، به نظر می رسد آریان ها معتقد به یک مذهب بسیار ساده بوده اند که عنصر کلیدی آن قربانی کردن بوده است. باور شده بود که خدایان، مانند ایندرا (7) پادشاه سلحشور خدایان و آگنی (8) خدای آتش، مظهر نیروی طبیعت هستند. آریان ها معتقد بودند که خدایان، کم یا بیش، به وسیله ی همان چیزهایی که باعث تهییج انسانها می شوند به هیجان می آیند. بنابراین، قربانی کردن ها به عنوان نوعی معامله ی سوداگرانه تلقی می شد که در آن شخصی که مشغول پیشکش کردن قربانی بود، داشت چیزی را با خدا « معامله » می کرد. متقابلاً، شخص قربانی کننده امیدوار بود کمکی، معمولاً یک موهبت طبیعی، مانند عمر طولانی، فرزندان بسیار، یا پیروزی در جنگ، دریافت کند.
برگزار کردن مراسم قربانی، جزو تخصص طبقه ی روحانی بود، با نگاه به کهنترین بخشهای ریگ ودا، تقریباً مکتوب میان سالهای 1500 و 1000 پیش از میلاد، استنباط می شود که این قربانی کردنها نسبتاً امور ساده ای بوده اند. گاو یا برخی دیگر از چهارپایان ذبح می شدند و از خدا دعوت می شد تا از آسمان برای شرکت جستن در ضیافت متعاقب آن، پرستش کنندگان زمینی خود را همراهی کند. اما با مرور زمان، مناسک مربوط به قربانی کردن هرچه بیشتر پیچیده شد. در زمان حیات بودا، تقریباً در حدود سال 500 پیش از میلاد، برخی از این گونه مناسک سال به سال بسط می یافتند و به صرف هزینه ای سرسام آور و استخدام شمار فراوانی از روحانیان نیازمند می شدند.
این امر دو اثر بر تحول برهمنیسم، اصطلاحی که برای مرحله ی بعدی دین ودایی مرسوم شد، بر جا نهاد. نخست، صرف آن همه هزینه نشانه ی کنار گذاشتن اعضای فقیرتر و کم قدرت جامعه ی آریان از بسیاری از مناسکهای پرطول و تفصیل مذهبشان بود. اعضای مزبور کاملاً استطاعت مالی شرکت در این گونه مناسکهای پیچیده و پرخرج را نداشتند. از این گذشته، مردمان بومی و مقهور این سرزمین را نیز از برگزاری مناسک قربانی محروم کرده بودند؛ در نتیجه، آنان کاملاً از ورود به مذهب فاتحان مسلط بر خویش محروم گشته بودند. در ثانی، این امر به روحانیان برهمن امکان اعمال قدرت هرچه بیشتر را در داخل جامعه ی آریان می داد.
ما می توانیم این تحول را در مطاوی دیگر متون برهمنی، مکتوب میان تقریباً سالهای 1200 و 900 پیش از میلاد، ملاحظه کنیم. در متون مزبور کانون توجه بر داستانها و سرودهای مذهبی مربوط به خدایان، آن گونه که در ریگ ودا مکتوب بود، متمرکز نیست، بلکه مضمون اصلی این سه کتاب به انجام دادن درست مناسکهای قربانی کردن مرتبط است. طرز برگزاری این نوع مناسکها چنان دست و پاگیر شده بودند که نوشتن کتابهای راهنما برای برگزارکنندگان به صورت امری لازم درآمده بود، و در اصل، متون مزبور از جمله آنها بودند. اما در اجزای ترکیبی این کتابهای راهنما، شروع شدن یک سنت مذهبی و تفکر فلسفی دیرینه ی هندی را ملاحظه می کنیم. این اندیشه ها بر چگونگی آفرینش جهان، ماهیت واقعیت، و پرسشهای واقع گرایانه از قبیل نقش قربانی کردنها در حفظ نظم عالم متمرکز بودند.
جنبش سرامنه (9)
خاستگاه اندیشه ی دینی و کوشش فردی
با گذشت زمان، روحانیان هرچه بیشتر متقاعد شدند که اعمالشان نه فقط خوشایند خدایان نبوده است، بلکه در واقع خدایان را به موافقت با نتایج دلخواه خود مجبور کرده اند. همان طور که انتظار می رفت، در آن موقع برهمن ها خود را به عنوان اعضای برجسته ی جامعه ی آریان تصور می کردند، زیرا که اعمال دینی شان موجد نیروهایی بودند که کیهان را سرپا نگاه می داشت و به جنبش درمی آورد. اما دیگر گروها در جامعه ی آریان، مانند برهمن ها، نکته های دینی بنیادی یکسانی را مورد توجه قرار دادند. نتیجه گیریهای آنان از بیخ و بن از نتیجه گیریهای طبقه ی روحانی متفاوت بود. این متفکران متفاوت، که گمان می شود تقریباً میان سالهای 900 و 600 پیش از میلاد می زیسته اند، عموماً به نام سرامنه ها شهرت دارند.متفکران سرامنه ای، به جای تلقی کردن مناسک قربانی به عنوان عمل مذهبی ملموس، باور داشتند که قربانی کردن یک بازنمایی نمادین و تمثیلی ناشی از استحاله ی درونی است. از این رو، هر عنصر قربانی کردن با برخی از طرز نگرش یا کردار فرد مطابقت دارد. در آغاز، فلسفه ی
سرامنه ای نسبتاً از لحاظ ماهیت جنبه ی مادی داشت. به عنوان مثال، اصل تحرک که زندگی را تداوم می بخشد، پرانه، به مثابه ی هستی یکسان با نفس و با بسط معنی با باد تلقی می شد. اما تفکر سرامنه از این گونه مبادی تقریباً خام بسرعت فراتر رفت و برخی از مفهومهایی را که از آن زمان تاکنون برای تفکر دینی هندی دارای جنبه ی محوری بوده اند پدید آورد.
نکته ی عمده در میان این اندیشه ها، مفهوم آتمن (10) و برامن (11) است. متفکران سرامنه ای در تأملاتشان درباره ی دین، چنان که ما می توانیم از کتابهای فلسفی شان، اوپانیشادها، دریابیم، به شیوه های گوناگونی به کندو کاو پرداختند. آتمن روح ناب، نامتغیر و نامیرا، بود، به نوبت، آتمن جزئی از برامن بود، نیرویی معنوی که کیهان را آفرید و سرپا نگاه داشت. از آنجا که آتمن نامیرا بود، فیلسوفان سرامنه ای از خود می پرسیدند که پس از مرگ در موقعی که بدن از بودن باز می ایستد برای آتمن چه اتفاق می افتد. آریان های اولیه به یک نوع بهشت اعتقاد پیدا کرده بودند، اما فیلسوفان سرامنه ای این طرز نگرش را با تکیه بر نظریه ی تناسخ رد می کردند.
تناسخ، اندیشه ای که قایل بود انسانها می میرند و در یک کالبد نو به طور پیوسته دوباره متولد می شوند، فوراً به اندیشه ای پذیرفته شده در همه ی دینهای سرزمین هند بدل شد. اما در عین حال، مسائل فلسفی دیگری را مطرح کرد. این مسائل هنگامی که یک دگرگونی در اندیشه ی سرامنه ای در دورانی تقریباً میان سالهای 800 و 600 پیش از میلاد به وقوع پیوست، حتی با شدتی بیشتر مطرح شد. قبل از این دوران، آریان ها در قبال زندگی و جهان مخلوق، معمولاً نگرشی مثبت داشتند. اما بعد از تقریباً سال 800 پیش از میلاد، جهان بینی هندی بوضوح جنبه ای بدبینانه پیدا کرد و به لذتهای زندگی به مثابه ی اموری ناپایدار و در نهایت ناخشنود کننده نگریسته می شد. هنگامی که این برداشت نو از وضعیت انسان رایج شد، روند تناسخ به صورت باری سنگین و چیزی که باید از آن اجتناب شود تلقی گردید.
اندیشه ای دیگر که در این دوران بسط یافت مفهوم کارمه بود. مفهوم مزبور بر این فرض ساده که همه ی کردارها عکس العملهایی در پی دارند، متکی بود. اما درباره ی آن دسته افرادی که کردار نیک انجام می دهند، و با این همه دچار رنج و عذاب می شوند چه باید گفت؟ یا درباره ی کسانی که فوق العاده بدکار و شرورند، اما با وجود این موفق و کامیاب هستند چه قضاوتی باید داشت؟ در اینجا نیز، طرفداران تناسخ پاسخی در آستین داشتند: اگر آثار اعمال یک شخص در زندگی کنونی او حس نشود، نتایج این اعمال در زندگی دیگر یا حتی در زندگی بعد از آن احساس خواهند شد. این امر گریز زدن از مسئله ی بدی را برای دینهای هندی ممکن ساخت. موقعی که از منظر کارمه و تناسخ، به امور بدی که برای آدمهای خوب اتفاق می افتد نگاه شود این اتفاقها از نتایج اعمال بدی است که آنان در زندگی پیشین خود مرتکب شده اند. افزون بر این، کسانی که مرتکب اعمال نکوهیده می شوند، اگر در این زندگی دچار عذاب نشوند، در زندگی بعدی خواهند شد.
همه ی این مفهومهای فلسفی نو، به اندیشه ها و هدفهای معتقدان مذهب سرامنه ای شکل دادند، معتقدانی که، روی هم رفته، از میان طبقات غیر برهمن جامعه ی هند برخاسته بودند. اگر انسانها پیوسته در یک دنیای اساساً ناخشنودکننده دوباره متولد می شوند، آنگاه مطلوب ترین هدف قابل دسترس برای آنان رسیدن به مُکشه (12)، رهایی یافتن از چرخه ی مداوم تولد و مرگ، است این امر می تواند از راه تجدید پیوند آتمن فردی با برامن جهانی تحقق یابد. اما این حالت چگونه متحقق می شود؟ در اینجا دیدگاه ها متفاوت بود، اما بیشتر سرامنه ها هم عقیده بودند که یگانه راهی که آتمن می تواند با برامن تجدید پیوند کند توسط اعمالی تحقق می یابد که برای ضعیف کردن بدنی که آتمن در آن جای دارد، برنامه ریزی می شود. این اعمال، که به طور کلی ریاضت نامیده می شوند، ممکن است شامل چیزهایی مانند روزه گرفتن، تجرد، و کار کردن توأم با بی خوابی و حتی لباس نپوشیدن باشند. این ریاضت، تاپاها (13) ایجاد می کند که گونه ای توانمندی روحی است که می تواند برای گسستن چرخه ی بی پایان حیات و تجدید پیوند آتمن و برامن مورد استفاده قرار گیرد. ما از کتابهای مقدس بودایی از جمله دیگها - نیکایا (14) درمی یابیم که عده ی زیادی از این پیروان سرامنه ها متحمل ریاضتهای بسیار سخت می شدند. آنان، افزون بر گرفتن روزه و کار کردن توأم با بی خوابی، همچنین نذر می کردند که کارهایی مانند ستان نخوابیدن، نماندن در یک دیر، نپوشیدن هیچ رخت و لباسی، نهادن یک دست روی سر برای چند سال مشخص، ایستادن روی یک پا به مدت ده سال، و مانند اینها را انجام دهند. انجام دادن این گونه اعمال قهرمانانه توأم با ریاضت، صرفاً یکی از ویژگی های تاریخ گذشته ی هند نیست؛ این گونه اعمال اکنون نیز انجام می گیرند.
جاین ها
کوشش فردی در محدوده ی یک انجمن مذهبی متشکل
سومین تأثیر عمده بر اندیشه ی بودا توسط گروهی از اهل ریاضت که به نام جاین ها شهرت داشتند، گذاشته شد. بر خلاف سرامنه ها و برهمن ها، جاین ها از یک رهبر برجسته و مشخص، ماهاویرا (15) ( حدوداً 580 - 500 ق م. ) برخوردارند، کسی که درباره اش عقیده دارند آخرین فرد سلسله ی 24 نفری رهبران جاین است. ماهاویرا یکی از وابستگان طبقه ی جنگجویان بود ( در بعضی روایات از او به عنوان شاهزاده یاد شده است ). به رغم آنکه ازدواج کرده و دارای یک پسر بوده، تصمیم گرفت با دست کشیدن از زندگی غیرمذهبی لذتبخش خویش برای رهایی یافتن از چرخه ی تناسخ تلاش ورزد. درباره ی او که ریاضت پیشه ای برجسته بود، گفته اند که به روشن نگری نایل آمده و از چرخه ی زندگی دنیوی رهایی یافته بود. او، بعد از رسیدن به روشن نگری، پیروانش را مطابق یک برنامه ی واضح و مشخص، که خود آنان را نیز به سوی نیل به روشن نگری راهنمایی می کرد، در یک انجمن متشکل ساخت. این برنامه بر مفهوم کلیدی آهیمسه (16) متمرکز شده بود.به طور خلاصه، استنباط جاین ها از آهیمسه، عدم خشونت، پیامد مستقیمی از استنباطشان درباره ی کارمه بود. کارمه از دیدگاه جاین ها، یک ماده ی واقعی بود، گونه ای دُرد چسبناک که بر آتمن سنگینی می کرد و آن را از بالا رفتن بر فراز کیهان در جایی که می توانست از تولد دوباره رهایی یابد بازمی داشت. کارمه به مثابه ی پیامد اعمال بد، وخیم ترین چیزی که زندگی را مضمحل می کرد، متراکم می شد. هر چیز، جاین ها را در بر داشت، از یک نیروی حیاتی برخوردار بود. در واقع بسیاری چیزها، از قبیل حیوانات و آدمیان، از این گونه نیروی حیاتی، بیش از یکی برخوردار بودند. بنابراین از این دیدگاه به حداقل رساندن صدمه ای که آدمها به موجودات زنده می زدند به صورت امری ضروری درآمد، زیرا صدمه زدن به موجودات زنده آسانترین راه انباشتن کارمه ی بد بود. جاین ها نخستین گروه در هند بودند که برای تغذیه ی انسانها، از گیاهخواری حمایت می کردند و آن را بر ذبح کردن حیوانات ترجیح می دادند. اما امتناع از انباشتن کارمه ی تازه، فی نفسه، رهایی یافتن از چرخه ی تولد و مرگ را تضمین نمی کرد. شخص به « محو کردن » کارمه ای که قبل از درک حقیقت انباشته شده بود نیاز داشت. او صرفاً بعد از انجام دادن این کار می توانست از چرخه ی تولد و مرگ نجات پیدا کند.
پینوشتها:
1- تاریخهای واقعی دوران حیات بودا و حوادث اولیه ای که باعث تشکل بودائیسم شدند، هنوز هم از موضوعهای جدی مورد بحث محققان است. تاریخهایی که در فصلهای آینده می آید، همانهایی است که اکثر محققان به کار می برند. اما همه ی این تاریخها تقریبی است.ن
2- Vedic religion
3- Sramanic move ment
4- Jainism
5- Caste
6- Rig Veda
7- Indra
8- Agni
9- Sramana
10- Atman
11- Brahman
12- Moksha
13- Tapas
14- Digha - nikaya
15- Mahavira
16- Ahimsa
هوکینز، بردلی؛ (1392)، آیین بودا، ترجمه ی محمدرضا بدیعی، تهران: نشر امیرکبیر، چاپ پنجم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}